در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

..:: راز، موفقیت، شادکامی، قانون جذب، قدرت ::..
در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

در معادله زندگی آینده هیچ گاه با گذشته برابر نیست

..:: راز، موفقیت، شادکامی، قانون جذب، قدرت ::..

گزارشی از تاریخچه پراید

خودروی پراید در کشور ما برای هر کسی شناخته شده‌است. تقریبا هیچ کس در ایران وجود ندارد که حداقل یک‌بار سوار پراید نشده باشد. بگذریم از اینکه این خودروی سبک‌وزن و ارزان قیمت( در مقابل دیگر خودروهای بازار) جزو پرفروش‌ترین و پرتیراژترین خودروی تولید داخل کشور است.
در این گزارش ما کاری با این نداریم که آیا قیمت پراید عادلانه‌است یا خیر؟ اصلا به این موضوع هم نمی‌پردازیم که پراید خودروی بی‌کیفیت و ناامن است و اکنون تنها در ایران است که اینقدر متقاضی خرید دارد.

به گزارش شبکه صبح تهران، در این گزارش ما به این موضوع می‌پردازیم که پراید، این خودروی مورد علاقه شرکت سایپا از کجا آمد و چگونه از بازار کشور سر در آورد.
بسیاری اصل‌ونصب این خودرو را به شرکت کیای کره جنوبی نسبت می‌دهند و این خودرو را از طراحی‌ها و ساخت این شرکت می‌دانند. این اما تنها گوشه‌ای اندک از تاریخچه پراید است. زیرا این خودرو آنچنان ریشه‌ای در آسیا ندارد بلکه یک‌راست از قاره آمریکا به آسیا پا گذاشته‌است. البته طراحی این خودرو به دست آسیایی‌ها انجام گرفت اما برای اولین بار در یک شرکت‌ آمریکایی تولید و در همان آمریکا هم مورد استفاده قرار گرفت.

جالب است بدانید که سفارش‌دهند و سازنده این خودرو شرکت آمریکایی فورد بود که اکنون همگی ساخته‌های این شرکت را جزو باکیفیت‌ترین خودروهای دنیا می‌دانند. نکته دیگری که دانستن آن خالی از لطف نیست این است که خودرو پراید که فورد آنرا فستیوا نامیده بود در ابتدا در ناو و ناوچه‌های نظامی آمریکا مورد استفاده

گفتنی‌است فورد فستیوا در ابتدا به صورت هاچ‌بک طراحی شده بود و پس از چندی که از روی ناوهای جنگی به خیابان‌های شهری منتقل شد برای آن صندوقی طراحی کردند و فورد فستیوا تبدیل به خودرویی شهری شد.
قرار می‌گرفت. آمریکایی‌ها نیاز داشتند که در ناوهای پهناور خود وسیله‌ای نقلیه داشته باشند که هم سبک باشد و هم سوخت اندکی استفاده کند. همچنین این خودرو باید توانایی سرعت‌گیری سریع را می‌داشت. البته نه سرعتی که نتوان دیگر آنرا کنترل کرد! برای همین خودرویی ساخته شد که در ابتدا فستیوا و بعد پراید نام گرفت.

این خودرو که توسط مزدای کره جنوبی طراحی شده بود از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۲ توسط شرکت فورد تولید شد و در کشورهایی نظیر آمریکا، ژاپن و استرالیا فروخته شد. البته خودرویی که به اسم فستیوا از سال ۲۰۰۰ به بعد تولید شد با طرح ابتدایی و اصلی‌ این خودرو تفاوت داشت و دیگر از حالت خودروی ناوچه‌های جنگی خارج شده بود.
گفتنی‌است فورد فستیوا در ابتدا به صورت هاچ‌بک طراحی شده بود و پس از چندی که از روی ناوهای جنگی به خیابان‌های شهری منتقل شد برای آن صندوقی طراحی کردند و فورد فستیوا تبدیل به خودرویی شهری شد.

جالب است که فورد فستیوا در آمریکا هم خودروی قشر کم‌درآمد بود اما کیفیتی داشت که متقاضیان آن سال‌ها را راضی می‌کرد.
پس از گذشت چندی اما فورد امتیاز این خودروی سبک و جمع‌وجور خود را به کیا موتورز کیای جنوبی فروخت. این تصمیم در پی عادی شدن روابط کره و آمریکا گرفته شد و همین موضوع زنجیرهای پیوند آمریکا و کره‌جنوبی را محکم‌تر کرد.
کیا هم اسم این خودرو را پراید گذاشت و در حجمی انبوه دست به تولید آن زد. این خودرو در کشورهای آسیایی به سرعت مشتری پیدا کرد. کیا هم اما به تولید طولانی مدت این خودرو روی نیاورد بلکه با تقویت کردن و توسعه دادن طرح این خودرو مدل‌های جدیدتری از آن ساخت که هم از زیبایی بالاتری برخوردار بودند و هم ایرادات پراید سابق در آن حذف شده بود.

این در حالی‌است که شرکت سایپا طرح اولیه این خودرو که شباهتی عجیب به فستیوا دارد و تغییری هم در آن اعمال نشده است را همچنان در تیراژی بالا تولید می‌کند. آن هم در حالی که پرایدی که ما اکنون در کشور می‌شناسیم دقیقا کپی برابر اصلی‌است که شرکت فورد برای ناوهای آمریکایی ساخته بود.
نکته اینجاست که سازندگان اصلی این خودرو اکنون از خیر تولید آن گذشته‌اند و تمرکز خود را بر روی طراحی و ساخت خودروهایی گذاشته‌اند که از کیفیت و زیبایی بسیار بیشتری برخوردار است. در کشور ما اما پراید همچنان با طرح و ساختاری تولید می‌شود که در سال ۱۹۸۲ در آمریکا تولید می‌شده است. همین موضوع نشان می‌دهد که پرتیراژترین خودروی کشور تا چه میزان می‌تواند از تاریخ و تکنولوژی به دور باشد.

http://www.sobhetehran.com


همه‌جا بوی پرتقال و بهشت می‌دهد ؟

هیچ‌وقت تو را ترک نمی‌کنم
حتی اگر
توی این دنیا نباشم
هروقت
به دوست‌داشتن فکر می‌کنم
ابدیت
و تمامی شب‌ها
با نام تو
بر سینه‌ام
سنجاق می‌شود.
می‌دانی ؟
می‌دانی از وقتی دلبسته‌ات شده‌ام
همه‌جا
بوی پرتقال و بهشت می‌دهد ؟
هرچه می‌کنم
چهار خط برای تو بنویسم
می‌بینم واژه‌ها
خاک بر سر شده‌اند
هرچه می‌کنم
چهار قدم بیایم
تا به دست‌هایت برسم
زانوهایم می‌خمد .
نه این‌که فکر کنی خسته‌ام ،
نه این‌که تاب راه رفتن نداشته باشم
نه .
تا آخرش همین است
نگاهت به لرزه‌ام می‌اندازد.

                                                                            عباس معروفی


sms !

دقت کردین 3 ساعت تو اتاق میشینی درس میخونی


هیچکس نمیگه خسته نباشی


ولی یه ثانیه موبایلت رو بر میداری ببینی کی sms داده


بابات میاد میگه : خسته نباشی !


بعضی عشقا

بعضی عشقا مثل حضرت نوح می مونن ( بعضیا از ترس طوفان میان پیشت)


بعضی عشقا مثل حضرت آدمه ( خوبیش اینه که اولین عشقته )


بعضی عشقا مثل حضرت ابراهیمه ( باید همه چیزتو قربونی کنی )


بعضی عشق ها هم مثل حضرت مسیحه ( آخرش به صلیب کشیده میشی)


بعضی عشق ها هم مثل حضرت موسی هستن ( تا یه کمی دور میشی یه گوساله میاد جاتو می گیره )

***************************************************************************

کی چه گلی دوست داره؟


نجار:میخک


دزد:شب بو


قصاب:گل گاو زبون


پارچه فروش:اطلسی


دندون پزشک:مینا


و من...


من تو رو دوست دارم ،تو زیباترین و نازترین گلی هستی که من دوستش دارم...

                                                                                            http://www.niktop.com

شـــوخـــی

1) من نمی دونم این چه مرضیه که تا ساعت رند نشه آدم نمی تونه درس خوندنو شروع کنه.

 

2) روزی رو می بینم که داریم سنگ می خوریم یهو یک تیکه نون سنگک میره زیر دندونمون.

 

3) دیروز دو ساعت درس خوندم بیهوش شدم... می ترسم تو امتحانات برم تو کما!

 

4) فی الواقع من از سوسک نمی ترسم! مسئله اینجاست، سوسکی رو که صبح دیدم؛ ناپدید شده

 

5) سیب از درخت افتاد و نیوتن کشف شد!

 

6) دختران بی تقصیرند، این روزها آدم نمی بینند تا برایش حوا شوند.

 

7) تمام چیزهای خواستنی توی دنیا یا غیرقانونین، یا گرونن، یا چاق کننده!

 

8) صرفاً برای اینکه بعد از خوابیدن من یکی چراغو خاموش کنه، هر آن ممکنه ازدواج کنم...!

 

9) قدرت بوگاتی 1001 اسب بخاره، قدرت پراید 63  الاغ بی بخار!

 

10) زیر دوش به کاشی های حموم خیره می شی، غذاتو سرد می خوری، ناهارها نصفه شب، صبح ها؛ شام!

لباس هات یه جوریه انگار بهت نمیان

ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگو حفظ نمی شی!

شب ها تا صبح بیداری و فکر می کنی...

تنهایی از تو آدمی می سازه که دیگه شبیه آدم نیست...

 

11) چنگیز خان مغول و هیتلر دوتاشون با هم به اندازه پراید آدم نکشتن!

 

12) خواهرم اس ام اس داده «ش م خ د»

هر کاری کردم نتونستم بخونم. زنگ زدم می گم چی نوشتی؟ میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش، نوشتم: شام مهمونیم خونه داداش!

فکر کنم باید 37 واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم

 

13) من توی هفت آسمون یه ستاره داشتم...

راه شیری رو که می خواستن احداث کنن، افتاد تو طرح.

هیچی دیگه! الان هم در خدمت شماییم!

 

14) اومدم تو مجلس ختم به فامیلمون تو پذیرایی کردن کمک کنم،

یارو دوتا خرما برداشته برگشته می گه:

یه فاتحه هم به حال زار خودت می خونم

 

15) یه گلدون می خری 100 هزار تومن، هر روز دمای هوای اطرافشو اندازه می گیری، به دقت بهش آب معدنی میدی، بعد دو هفته خراب می شه!

اونوقت پیاز، تو سردترین و تاریکترین قسمت خونه درخت می شه

 

16) یه تی شرت خریدم رفتم این چاپ فلکسی ها دادم روش بنویسن «از من نپرسید کِی درسم تموم می شه»

تو مهمونی های خانوادگی می پوشم اعصابم خیلی آروم شده!

 

17) امروز یه احساس خیلی بدی بهم دست داد؛

ولی من بهش دست ندادم...!

خلاصه تو جمع کلی ضایش کردم

 

18) بعضی از این پشه ها هم هستن، انگاری اگزوز زنبوری قورت دادن. موقع خواب صدای موتور سنگین میدن توی اتاق

 

19) چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من... پیشی من... و موشی و از این کلمه ها طرف خوشش میاد... اما اگه بگن حیوون عصبی می شه؟! مگه جفتشون یکی نیستن؟

 

20) هنوز متروی استاد معین خیسه... بوی شمال میده... تو مترو هنوزم کلوچه می فروشن...

 

21) دیشب داداشم تو خواب هذیون می گفت و جیغ می کشید... رفتم تو اتاق می بینم بابام بالاسرشه. می گم خب بیدارش کن! می گه بذار کابوسشو ببینه، اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره بذار سه بعدیشم ببینه!

 

22) از وقتی مدرکمو گرفتم مامانم در طول روز فقط یه بار مهندس صدام می کنه. اونم شبا که بهم میگه مهندس بو گند خفمون کرد این آشغالارو بذار دم در.

 

23) الان یه کیبورد باز کردم دارم درستش می کنم.

دخترم سه سالشه اومده کنارم ازم می پرسه: بابا این چیه؟

می گم: کیبورد.

می گه: من نبردم!

می گم: کیبورد!

می گه: من نبردم

 

24) یه زمان ملت کارشون که با کامپیوتر تموم می شد روی کیبورد و مانیتور و کیس کاور می کشیدن! یعنی در حد رو مبلی پذیرایی!

این روزا وقت نمی شه بدبختو خاموش کنیم خنک شه.

 

25) به دادشم گفتم لپ تاپمو بده. دو متر کلا از هم فاصله داشتیم. دیدیم نه می تونه پرت کنه نه می تونه سُر بده. آخرش گذاشتش روی یک پتو گفت بکِش از اون ور


                                                                                    http://www.jamnews.ir    منبع