اعتقاد چیست؟
اعتقاد، عبارت از احساس اطمینان نسبت به درستی چیزی است. مثلاً اگر به هوشمندی خود اعتقاد داشته باشید، این اعتقاد، صرفاً یک نظریه نیست، بلکه احساس اطمینان میکنید که فرد باهوشی هستید. این احساس اطمینان از کجا آمده است؟
هر فرض یا نظر را به صورت رویه میزی در نظر بگیرید. اگر میز، پایه نداشته باشد به چیزی متکی نیست. نظریه هم در صورتی به صورت عقیده در میآید که پایههایی داشته باشد. این پایهها که موجب اطمینان میشوند عمدتاً ناشی از تجارب مرجع هستند. مثلاً اگر معتقد باشید که فرد باهوشی هستید، احتمالاً تجارب قبلی شما نمرات زمان تحصیل و یا اظهارنظر دیگران باعث ایجاد این عقیده شده است. البته ما برای احساس اطمینان، محدود به تجارب گذشته خویش نیستیم.
چگونه میتوانید چیزی نامرئی را قابل دیدن کنید؟
اولین قدم آن است که رویا و آرزوی خود را با دقت و روشنی تعریف کنید. تنها چیزی که حد توانائیهای شما را مشخص میکند، همین است که بتوانید با دقت، خواسته خود را تعریف کنید. اکنون میخواهیم آرزوها و رویاهای شما را متبلور سازیم و ظرف چند روز آینده برنامهای بریزیم که مطمئناً شما را به هدف برساند. همه ما، چه بدانیم و چه ندانیم، دارای هدفهایی هستیم. این هدفها، هر چه باشند، بر زندگی ما تأثیر اساسی دارند .معذالک بعضی از هدفها، نظیر اینکه من باید قبضها و صورت حسابهای خود را پرداخت کنم هیچ شور و هیجانی در انسان ایجاد نمیکند. رمز آزاد کردن نیروهای واقعی آن است که هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید که حقیقتاً نیروی علاقه را در شما زنده کند و محرک شور و شوق باشد. هم اکنون آگاهانه هدفهای خود را انتخاب کنید.