پرسشهای خوب، زندگی خوب را به وجود میآورد.
نخستین فرق میان افراد موفق و ناموفق چیست؟ موضوع بسیار ساده است:افراد موفق سؤالات بهتری از خود پرسیدهاند، و در نتیجه پاسخهای بهتری نیز گرفتهاند. هنگامی که اتومبیل متولد شد، صدها نفر دست به ساختن آن زدند. اما هنری فورد با دیگران فرق داشت و از خود پرسید (چگونه میتوانم این ماشین را به تولید انبوه برسانم؟).
پس اگر میخواهیم کیفیت زندگانی خود را تغییر دهیم، باید تغییری را در سؤالاتی که از خود یا دیگران میپرسیم به وجود آوریم. پرسش باعث میشود پاسخهایی که ظاهراً اصلاً وجود ندارد پیدا شود.برای رسیدن به هر موفقیت فردی، ابتدا باید تغییری در باورهای خود ایجاد کرد. با عقاید محدود کننده چه باید کرد؟ بهترین راه آن است که با طرح پرسشهایی آنها را سست کنید و در احساس اطمینان خود تزلزل به وجود آورید. مغز شما همیشه میخواهد که شما را از رنجها برکنار نگه دارد. پس به نتایج منفی که آن اعتقاد، برایتان به بار آورده است فکر کنید و از خود بپرسید:
1- اکنون که درباره این عقیده فکر میکنم، چه جنبههای مضحک، مسخره و احمقانهای را میتوانم در آن پیدا کنم؟
2- این عقیده تا کنون به چه قیمتی برایم تمام شده است؟ چه محدودیتهایی در گذشته برایم ایجاد کرده است؟
3- اگر در عقیده خود تجدید نظر نکنم و آنرا تغییر ندهم، در آینده چه زیانهایی را متحمل خواهم شد؟
پاسخ به این نوع سؤالات باعث میشود که احساسات عذاب آوری را با عقیده قدیم خود پیوند دهید و زمینه را فراهم کنید تا عقیده سازندهای را جایگزین آن عقیده نامطلوب سازید.
آدمی برای خوشبخت بودن، باید احساس کند که دائماً در حال رشد است.
افراد خوشبین، از شکست های خود درس میگیرند و طرز فکر خود را صلاح میکنند. افراد بدبین، شکستها را به خویشتن نسبت میدهند و تصور میکنند که شکست، جزو خصوصیات ذاتی آنهاست. از آنجا که این افراد، هویت خود را به مشکلات زندگی پیوند میدهند لذا گرفتار میشوند. آیا این اشخاص، میتوانند تمام زندگی خود را به سرعت دگرگون کنند؟
هرگز مشکلات را به شخص نسبت ندهید. مشکلات را وسیلهای برای کسب تجربه در نظر بگیرید و با استفاده از این تجارب، راه خود را به سوی هدف، باز کنید و به خاطر وجود مشکلات، ممنون و شکرگزار باشید.
همیشه راهی پیدا خواهید کرد.
اگر قرار باشد که اشتباهی بکنید، بهتر است اشتباهتان این باشد که به قابلیتهای خود، بیش از حد بها دهید، زیرا ممکن است همین امر موجب موفقیتتان شود یکی از تفاوتهای افراد خوشبین و افراد بدبین این است که افراد بدبین، توانائیها و مهارتهای خود را با دقت اندازه گیری میکنند. اما افراد خوشبین، رفتارهای خود را مؤثرتر از آنچه واقعاً هست، میپندارند.
در نتیجه، افراد بدبین به کوشش بیهوده دست نمیزنند و همین که دلیل منطقی برای ادامه کار، وجود نداشته باشد، کارها را رها میکنند. با وجود این، تصورات مثبت افراد خوشبین روحیه لازم را در آنها به وجود میآورند و در اثر پشتکار، سرانجام مهارت لازم را پیدا میکنند. یعنی ظاهراً ارزیابیهای غیر واقع بینانه، موجب کسب مهارت میشود.
ادامه مطلب ...